-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)
-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:40316 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:52

در طول 23 سال نزول قرآن، وضع مردم و جامعه ايران و ديگر نقاط دنيا (اروپا و آمريكا) چگونه بوده است؟ آيا در آن زمان، قرآن در آن سرزمينها نيز شناخته شده بود؟

از آن جا كه آگاهي از محيط نزول قرآن و نقاط ديگر جهان و آشنايي با متمدينترين جامعههاي آن روزگاران، در شناخت اهميت و ارزش نهضت اسلام نقش مهمي ايفا ميكند، بسياري از سيره پردازان و تاريخ نگاران، به مناسبت، به بررسي اوضاع و شرايط جوامع و تمدنهاي موجود در آن عصر پرداختهاند.

امپراطوري ايران و روم، دو قطب مهم جهان آن روز بودند كه ساليان درازي را به نبرد و ستيز گذرانيدند. كشمكشها و جنگهاي اين دو امپراطوري از دورة هخامنشيان آغاز گرديد و تا عهد ساسانيان ادامه داشت. خاور زمين زير سيطرة امپراطوري ايران بود و سرزمين عراق و يمن و بخشي از آسياي صغير نيز از اقمار و مستعمرات دولت شاهنشاهي ايران به شمار ميرفت. دولت روم در آن زمان به دو بلوك شرقي و غربي تقسيم شده بود. روم غربي در سال 476 به دست وحشيان و بربرهاي شمال اروپا منقرض گرديد، ولي روم شرقي كه مركز آن قسطنطنية بود و شام و مصر را نيز در اختيار داشت، در زمان ظهور اسلام رشتة سياست را در بخش اعظم جهان در دست داشت. سرزمين عربستان نيز ميان اين دو قطب محصور بود، ولي از آن جا كه زمينهاي حاصل خيزي نداشت و مردم آن چادرنشين و پراكنده بودند; هر دو امپراطور رغبتي در تسخير آن از خود نشان نميدادند.(فروغ ابديت، آيت اللّه سبحاني، ج 2، ص 211 ـ 212، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي.)

شايان توجه است كه قارة آمريكا كريستف كلمب در سال 1492 ميلادي فتح شد.

اوضاع اجتماعي و فرهنگي امپراطوريهاي ايران و روم

ظهور اسلام و بعثت پيامبر اكرم(611 ميلادي) با دوران پادشاهي خسروپرويز (590 ـ 628 م) مصادف بود. وي از پادشاهان ساساني بود كه تجمل گرايي را به نهايت خود رساند. در كتاب سني ملوك الارض دربارهاش آمده است: خسروپرويز سه هزار زن داشت و دوازده هزار كنيزك ساز زن و بازيگر، و شش هزار مرد، پاسبان او بودند، 8500 اسب مخصوص سواري او بود، 960 فيل، 000/12 استر مخصوص بردن بِنه و هزار شتر داشت(همان، ج 1، ص 75.) وضع اجتماعي ايران در زمان ساسانيان نيز بهتر از دربار نبود و حكومت طبقاتي به شدت بيداد ميكرد. طبقات اشراف و روحانيان، كاملاً از طبقات ديگر ممتاز بودند; تمامي پستها و شغلهاي حساس مخصوص آنان بود; پيشه وران و دهقانان از تمام مزاياي حقوقي اجتماعي محروم بودند و به جز پرداخت ماليات و شركت در جنگها، وظيفة ديگري نداشتند يكي از امتيازات طبقات اشرافي در آن دوره حق تحصيل علم بود كه چنين حقي را براي طبقات عادي قائل نبودند! اوضاع مذهبي آن سامان نيز بمانند اوضاع اجتماعي دربار، آشفته و همراه با انبوهي از خرافات و افسانهها بود. مذهب رسمي در آن دوره آتش پرستي بود كه فاصلة طبقاتي نيز به نحوي در آيينهاي رسمي رخ مينمود.(ر. ك: همان، ص 84 ـ 86.)

امپراطوري روم نيز وضعي بهتر از ايران نداشت; نبردهاي داخلي و اختلافات مذهبي آنها را فرسوده كرده بود. روم آن روز درست مانند قرون وسطاي اروپا بود كه(براي آگاهي بيشتر از اوضاع روم شرقي، ر. ك: همان، ص 67 ـ 72.)

جهاني شدن دعوت اسلام

در سال هفتم هجري، پيامبر گرامي اسلامبا ارسال سفيراني به روم و ايران، قيصر و خسروپرويز، پادشاهان روم وايران، را به دين مبين اسلام دعوت كرد.

در متن نامة پيامبر6 به قيصر روم، آمده است: به نام خداوند بخشندة مهربان; ]نامهاي است[ از محمد بن عبداللّه به هرقل ـ بزرگ روم ـ درود بر پيروان هدايت; من تو را به اسلام دعوت ميكنم; اسلام آور تا در امان باشي; خداوند دو پاداش ميدهد ]پاداش ايمان خود، و پاداش ايمان كساني كه زير دست تو هستند[. اگر از آيين اسلام روي گرداني، گناه اريسيان ]= درباريان يا كشاورزان و يا نام طايفهاي در روم[ نيز بر تو است. اي اهل كتاب! ما شما را به اصل مشترك دعوت ميكنيم; غير خدا را نپرستيم، غير را شريك او قرار ندهيم، بعضي از ما بعض ديگر را به خدايي نپذيرد، ]اي محمد[ هر گاه آنان از آيين حق سر برتافتند بگو: گواه باشيد كه ما مسلمانيم.(همان، ص 214.)

قيصر روم با تحقيق از پيامبر و آيين جديد، به آيين اسلام گرويد و پاسخ محترمانهاي همراه هديه، براي پيامبر اسلامارسال نمود، ولي خسروپرويز ـ سرمست از قدرت ـ پيغام پيامبر6 را پاره و سفير او را از كاخ خود بيرون كرد. سفير واقعه را براي پيامبر گزارش كرد و پيامبر از بياحترامي خسرو برآشفت و در حق وي چنين نفرين كرد: الهم مَزَّق مُلكه; خداوندا رشتة سلطنت او را پاره كن(طبقات كبري، ج 1، ص 260.) نفرين پيامبر6 ساليان بعد، تحقق پذيرفت و خسرو با خواري حاصل از شكستهاي پي در پي، به دست فرزند خويش شيرويه كشته شد.(براي آگاهي بيشتر ر. ك: فروغ ابديت، ج 2، ص 217 ـ 222.)

پيامبر گرامي اسلامنقاط ديگر را نيز مورد توجه قرار داد و سفيراني به آن مناطق روانه كرد; از جمله نامهاي براي مُقُوقِس حكمران مصر فرستاد و او را به اسلام دعوت فرمود. مقوقِس نيز پس از تحقيق دربارة اسلام و پيامبر به دين مبين اسلام در آمد.(همان، ص 222 ـ 227.)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.